طراحی سایت های فروشگاهی ، شرکتی و ...
افزایش رتبه و بهینه سازی سایت در گوگل
افزایش فالور ، ویو و جذب مشتری
بنر ، لوگو ،کاور حرفه ای و خلاقانه
طراحی ، ساخت و پیاده سازی تیزر تبلیغاتی
طراحی موشن گرافیک های کوتاه و بلند ...
طراحی سایت های فروشگاهی ، شرکتی و ...
افزایش رتبه و بهینه سازی سایت در گوگل
افزایش فالور ، ویو و جذب مشتری
بنر ، لوگو ،کاور حرفه ای و خلاقانه
طراحی ، ساخت و پیاده سازی تیزر تبلیغاتی
طراحی موشن گرافیک های کوتاه و بلند ...
نمونه کارهای طراحی سایت
نمونه کارهای شبکه های اجتماعی
نمونه کارهای طراحی لوگو و گرافیک
نمونه کارهای موشن گرافیک های خلاقانه
عکس و فیلم - نمونه کار
نمونه کارهای ایونت آژانس نیلا
آیا تا به حال پیش آمده که به رقبای خود نگاه کنید و بپرسید آن ها چه کاری را متفاوت انجام می دهند که تا این حد موفق هستند؛ یا شاید در تیم خودتان ببینید که یک بخش بسیار کارآمدتر از بخش دیگر عمل می کند. این سوال ها، پایه و اساس یکی از قدرتمندترین استراتژی های مدیریتی به نام بنچ مارکینگ یا بهینه کاوی است.
در این مقاله از آژانس دیجیتال مارکتینگ نیلا خواهید یافت بنچ مارکینگ چیست و چرا یکی از ابزارهای اصلی رشد و بهبود عملکرد در مدیریت مدرن است و چگونه می تواند مسیر پیشرفت هر سازمانی را متحول کند. این مطلب به شما نشان می دهد که بنچ مارکینگ فقط مقایسه ساده نیست بلکه یک فرایند هوشمند برای کشف بهترین روش ها، کاهش هزینه ها و افزایش کارایی است. همچنین با انواع بنچ مارکینگ، کاربردهای واقعی آن در کسب وکارها، مراحل اجرای درست و حتی چالش های رایجش آشنا می شوید تا بتوانید آن را در عمل به کار ببرید و نتایجش را ببینید.
قبل از اینکه به فرایند بنچ مارکینگ بپردازیم، ابتدا باید بدانیم خود کلمه بنچ مارک به چه معناست. بنچ مارک یک معیار یا نقطه مرجع است که با کمک آن می توان عملکرد چیزی را سنجید. فکر کنید بنچ مارک، همان نمره ۲۰ یا یک استاندارد طلایی در یک حوزه خاص است. این معیار می تواند هر چیزی باشد که قابل اندازه گیری است:
پس بنچ مارک در اصل یک اسم است؛ یعنی همان معیار یا استانداردی که دیگران یا خودتان را با آن می سنجید. این معیار مانند خط پایانی است که می خواهید به آن برسید یا حتی از آن جلو بزنید.
اکنون نوبت به بنچ مارکینگ می رسد. بنچ مارکینگ یعنی فرایند استفاده از آن معیارها برای مقایسه، یادگیری و بهبود عملکرد. در واقع بنچ مارکینگ همان مقایسه کردن است؛ فرایندی منظم و پیوسته که سازمان ها توسط آن، روش های موفق شرکت های برتر را بررسی می کنند تا بفهمند چگونه می توانند عملکرد خود را ارتقا دهند. این فرایند به سازمان ها کمک می کند تا فقط به عملکرد داخلی خود تکیه نکنند و نگاهشان را به بیرون از شرکت نیز گسترش دهند. بنچ مارکینگ معمولا با پاسخ دادن به چهار سوال اصلی انجام می شود:
به همین دلیل بنچ مارکینگ به سازمان ها کمک می کند از تجربه موفق دیگران یاد بگیرند، روش های خود را اصلاح کنند و مسیر رشدشان را دقیق تر بسنجند.
اگر علاقه مند به آشنایی با خدمات مشاوره دیجیتال مارکتینگ نیلا و افزایش فروش خود هستید کلیک کنید.
مقایسه کردن عملکرد خود با دیگران موضوع تازه ای نیست. انسان ها از گذشته های دور همین کار را می کردند؛ مثلا وقتی می دیدند فرد دیگری سریع تر شکار می کند، ناخودآگاه خودشان را با او مقایسه می کردند. اما تبدیل شدن این رفتار طبیعی به یک ابزار رسمی مدیریتی، داستانی دارد که به دهه ی ۱۹۷۰ میلادی و شرکت زیراکس (Xerox) برمی گردد.
در آن زمان، زیراکس یکی از پیشگامان صنعت دستگاه های کپی در آمریکا و اروپا بود و تقریبا تمام بازار را در اختیار داشت. اما با ورود شرکت های ژاپنی مانند کنون (Canon) و ریکو (Ricoh)، همه چیز تغییر کرد. زیراکس با شگفتی متوجه شد که این شرکت ها دستگاه هایی با کیفیت بالاتر تولید می کنند، در حالی که قیمت فروش آن ها حتی از هزینه ی تولید همان دستگاه در زیراکس کمتر بود.
این موضوع ضربه ی بزرگی برای زیراکس بود. شرکت در آستانه ی سقوط قرار داشت اما به جای نادیده گرفتن رقبا، تصمیم گرفت دقیق تر نگاه کند و روش آن ها را یاد بگیرد. این نقطه ی آغاز بنچ مارکینگ رقابتی بود. زیراکس دستگاه های رقبای ژاپنی را خرید و برای بررسی دقیق، آن ها را باز کرد تا بفهمد چه چیزی باعث برتری آن ها شده است؛ کاری که امروز آن را مهندسی معکوس می نامند.
اما آن ها فقط محصولات را بررسی نکردند. فرایندهای تولید، تامین قطعات و شیوه های مدیریتی آن شرکت ها را هم زیر ذره بین گذاشتند. زیراکس در این مرحله متوجه شد مشکل اصلی در محصول نهایی نیست بلکه در ساختار داخلی، مدیریت زنجیره ی تامین و کنترل کیفیت نهفته است. بنابراین تصمیم گرفت روش کارش را از پایه تغییر دهد.
مدیران زیراکس چهار استراتژی مهم را طراحی کردند که یکی از آن ها بنچ مارکینگ بود. همین تصمیم مسیر شرکت را عوض کرد. زیراکس نه تنها از بحران نجات پیدا کرد، بلکه دوباره به یکی از رهبران کیفیت در جهان تبدیل شد.
اگر علاقه مند به آشنایی با مشاوره توسعه کسب و کار هستید، کلیک کنید.
بسیاری از مدیران تنها به گزارش های داخلی نگاه می کنند. اما اگر فقط به درون خود نگاه کنید، هرگز نخواهید فهمید که چقدر از پتانسیل واقعی خود عقب هستید. یک مثال ساده به خوبی این موضوع را نشان می دهد. فرض کنید شما از ۷۵% مشتریان خود بسیار راضی هستید. این عالی به نظر می رسد، تا زمانی که بفهمید متوسط وفاداری مشتری در بازار شما ۸۰% است. ناگهان متوجه می شوید که نه تنها عالی نیستید بلکه جای پیشرفت زیادی هم دارید. بنچ مارکینگ دقیقا همین پنجره را به روی شما باز می کند. مهم ترین دستاوردهای این فرایند عبارتند از:
اگر علاقه مند به آشنایی با مشاوره راه اندازی کسب و کار هستید، کلیک کنید.

اگر علاقه مند به آشنایی با مشاوره آنلاین کسب و کار هستید، کلیک کنید.
بنچ مارکینگ یک مفهوم واحد نیست و بسته به اینکه “چه چیزی” را با “چه کسی” مقایسه می کنید، به انواع مختلفی تقسیم می شود. درک این انواع به شما کمک می کند تا از ابزار درستی برای هدف خود استفاده کنید.
تعریف ساده ترین نوع بنچ مارکینگ، مقایسه عملکرد بین بخش ها، تیم ها، شعبه ها یا فرایندهای مختلف درون سازمان شماست. به طور مثال یک بانک، عملکرد شعبه ونک خود را با شعبه تجریش در جذب مشتریان جدید مقایسه می کند. یا یک شرکت نرم افزاری، زمان پاسخگویی تیم پشتیبانی فنی را با زمان پاسخگویی تیم خدمات مشتریان می سنجد.
این همان چیزی است که اکثر مردم از بنچ مارکینگ تصور می کنند یعنی مقایسه مستقیم سازمان شما با رقبای اصلی در صنعت. مثلا یک فروشگاه اینترنتی، سرعت تحویل کالا، قیمت ها و تنوع محصولات خود را مستقیما با دیجی کالا مقایسه می کند.
در بنچ مارکینگ عملکرد تمرکز اصلی روی مقایسه ی عددی و شاخص های قابل اندازه گیری است؛ یعنی بررسی و تحلیل داده هایی که مستقیماً نشان دهنده ی سطح عملکرد هستند. به طور مثال نرخ پرش وب سایت خود را با میانگین نرخ پرش در صنعت خود. هزینه جذب هر مشتری در کسب وکار خود نسبت به رقبایتان.
این نوع بنچ مارکینگ، مکمل بنچ مارکینگ عملکرد است. در اینجا ما به دنبال “چرا” هستیم. ما فرایندها و روش های کاری را مقایسه می کنیم، نه فقط نتایج نهایی را. در ادامه مثال قبل، بنچ مارکینگ عملکرد نشان داد نرخ تبدیل ما ۲% کمتر است. حالا در بنچ مارکینگ فرایند، ما فرایند پرداخت رقیب را بررسی می کنیم. آیا آن ها مراحل کمتری دارند؟ آیا گزینه های پرداخت بیشتری دارند؟
این بالاترین و پیچیده ترین سطح بنچ مارکینگ است. در اینجا، شما استراتژی های بلندمدت، مدل های کسب وکار و “فرمول های برنده شدن” سازمان های موفق را مقایسه می کنید. این نوع بنچ مارکینگ تقریبا همیشه به خارج از صنعت شما نگاه می کند تا ایده های نوآورانه و انقلابی پیدا کند.
مثلا شرکت هواپیمایی Southwest Airlines برای کاهش زمان آماده سازی هواپیما روی زمین به جای مطالعه خطوط هوایی دیگر، فرایند کار “تیم های پیت استاپ” مسابقات اتومبیل رانی فرمول وان و نسکار را بنچ مارک کرد.
یا یک نمونه دیگر مثل بیمارستان کودکان گریت اورمند استریت (GOSH) در لندن برای بهبود فرایند “تحویل بیمار” از اتاق عمل به ICU که فرایندی پرخطر است، از تیم پیت استاپ فراری (Ferrari F1) الگوبرداری کرد.
این روش شباهت زیادی به بنچ مارکینگ فرایند دارد اما به طور خاص بر یک “عملکرد سازمانی” مانند منابع انسانی، مالی، لجستیک یا خدمات مشتری تمرکز دارد و آن را با بهترین سازمان ها در آن عملکرد خاص مقایسه می کند، صرف نظر از اینکه در چه صنعتی فعالیت می کنند. یک شرکت تولیدی ممکن است فرایندهای انبارداری و لجستیک خود را با شرکت آمازون که رهبر جهانی در لجستیک است بنچ مارک کند.
این نوع بنچ مارکینگ به طور خاص بر مقایسه ویژگی ها، مشخصات فنی، کیفیت ساخت، طراحی و قابلیت های محصولات فیزیکی یا نرم افزاری تمرکز دارد. مثلا کاری که شرکت های خودروسازی یا سازندگان موبایل مانند اپل و سامسونگ انجام می دهند. آن ها محصولات رقیب را می خرند، آن ها را کاملا دمونتاژ می کنند تا به جدیدترین فناوری های چیپ، دوربین یا باتری دست یابند. یا یک مثال دیگر، یک کشور که پهپاد کشور دیگری را به دست می آورد و با مهندسی معکوس، نمونه مشابه آن را می سازد.

انجام بنچ مارکینگ یک پروژه آشفته و تصادفی نیست. این یک فرایند علمی و گام به گام است. اگرچه مدل های مختلفی (از ۴ مرحله تا ۱۲ مرحله) وجود دارد، اما اکثر آنها را می توان در یک فرایند ۵ مرحله ای ساده و خلاصه کرد:
این مهمترین مرحله است. یک برنامه اشتباه، کل فرایند را به هدر می دهد.
حالا زمان اجرای برنامه است. در این مرحله شما دو دسته اطلاعات جمع می کنید:
این مرحله می تواند بسیار چالش برانگیز باشد، به خصوص اگر رقبای شما اطلاعات خود را محرمانه نگه دارند. گاهی اوقات لازم است مانند یک مشتری عادی از خدمات آن ها استفاده کنید تا بتوانید فرایندشان را مستقیما بررسی کنید.
این مرحله، جایی است که داده ها به “بینش” تبدیل می شوند. این مرحله خود دو بخش اساسی دارد:
تحلیل به تنهایی هیچ ارزشی ندارد، مگر اینکه به عمل منجر شود. در این مرحله، شما یک برنامه عملیاتی تدوین می کنید. نکته کلیدی در این مرحله انطباق است، نه تقلید و کپی برداری. شما نمی توانید فرایند آمازون را مستقیما در یک فروشگاه کوچک پیاده کنید. شما باید اصول آن فرایند را بگیرید و آن را برای فرهنگ، بودجه و منابع سازمان خودتان بومی سازی کنید. حمایت و تعهد مدیریت ارشد در این مرحله برای تخصیص منابع و ایجاد تغییر، بسیار مهم است.
بنچ مارکینگ یک پروژه یک باره نیست؛ یک چرخه پیوسته است. پس از اجرای تغییرات جدید، باید به طور مداوم عملکرد جدید را رصد و اندازه گیری کنید.
بازار دائما در حال تغییر است، رقبای شما هم در حال پیشرفت هستند. بنابراین، فرایند بنچ مارکینگ باید به طور دوره ای تکرار شود تا سازمان شما همیشه در مسیر بهبود مستمر باقی بماند.

در بازاریابی دیجیتال، بنچ مارکینگ ابزاری است برای سنجش عملکرد برند در برابر رقبا و شناسایی مسیرهای رشد. در سئو، این روش با تحلیل رتبه کلمات کلیدی، کیفیت محتوا، لینک سازی و ساختار فنی سایت انجام می شود تا دلیل برتری رقبا مشخص گردد. در وب سایت ها، شاخص هایی مانند نرخ تبدیل، نرخ پرش، میانگین ارزش سفارش و تجربه کاربر بررسی می شود تا نقاط ضعف مسیر خرید یا طراحی صفحه پیدا شوند. در شبکه های اجتماعی نیز عملکرد بر اساس نرخ تعامل، رشد فالوور و کلیک ها سنجیده می شود و نوع محتوا، لحن برند و نحوه ارتباط با کاربران تحلیل می گردد. هدف از همه ی این مقایسه ها، تصمیم گیری بر پایه داده ها و بهبود مستمر خود است.
اگر علاقه مند به دریافت خدمات سئو سایت در رشت هستید، کلیک کنید.
بنچ مارکینگ اگرچه بسیار قدرتمند است اما اگر به درستی انجام نشود، می تواند منجر به اتلاف وقت و منابع یا حتی تصمیم گیری های اشتباه شود.
این بزرگترین چالش، به خصوص در بنچ مارکینگ رقابتی است. رقبا اطلاعات کلیدی خود مانند هزینه ها یا فرایندهای داخلی را فاش نمی کنند. اینجاست که اهمیت بنچ مارکینگ کاربردی مشخص می شود.
شما باید مطمئن شوید که چیزهای مشابهی را مقایسه می کنید. مقایسه فرایندهای یک شرکت ۵۰۰۰ نفری با یک استارتاپ ۱۰ نفره، مقایسه ای بی معنی است. همچنین باید مطمئن شوید که تعاریف معیارها یکسان است.
این بزرگترین دام بنچ مارکینگ است. برخی سازمان ها آنقدر بر “رسیدن به رقیب” تمرکز می کنند که فراموش می کنند باید از او جلو بزنند. فرایندی که برای رقیب شما کار می کند، ممکن است به دلیل تفاوت در فرهنگ سازمانی، مشتریان یا منابع، برای شما کار نکند.
بنچ مارکینگ یک پروژه تحقیقاتی ساده نیست؛ این یک پروژه “تغییر” است. این کار به زمان، بودجه و نیروی انسانی احتیاج دارد. اگر مدیریت ارشد سازمان، اراده یا شجاعت لازم برای اجرای تغییرات پیشنهادی را نداشته باشد، کل فرایند بی فایده خواهد بود.
بسیاری از شرکت ها یک بار بنچ مارکینگ انجام می دهند، گزارشی تهیه می کنند و آن را در قفسه می گذارند. همانطور که گفته شد، بنچ مارکینگ یک چرخه دائمی است، نه یک رویداد یک باره.
بنچ مارکینگ یک ابزار مدیریتی و یک فرایند سیستماتیک برای یادگیری از بهترین ها و بهبود مستمر است. این فرایند به شما کمک می کند تا از پیله درونی سازمان خود خارج شوید، جایگاه واقعی خود را در بازار بشناسید و شکاف های عملکردی خود را شناسایی کنید. این فرایند صرفا درباره کپی کردن نیست، بلکه درباره درک عمیق “چگونگی” و “دلیل” موفقیت دیگران و “انطباق” هوشمندانه آن درس ها برای سازمان شماست. انجام بنچ مارکینگ، به خصوص در دیجیتال مارکتینگ، نیازمند تخصص در تحلیل داده، شناخت بازار و درک عمیق فرایندهاست. یک تحلیل نادرست می تواند به نتایج گمراه کننده منجر شود.
آنچه در این مطلب خواهید خواند
آخرین مطالب دسته بندی
مشاهده همه
رشت، معلم، بلوار شمسی پور، حد فاصل میدان هاشمی و رشتیان، ساختمان شرکت سرمایه گذاری، طبقه 4، واحد 10
طراحی سایت های فروشگاهی ، شرکتی و ...
افزایش رتبه و بهینه سازی سایت در گوگل
افزایش فالور ، ویو و جذب مشتری
بنر ، لوگو ،کاور حرفه ای و خلاقانه
طراحی ، ساخت و پیاده سازی تیزر تبلیغاتی
طراحی موشن گرافیک های کوتاه و بلند ...
نمونه کارهای طراحی سایت
نمونه کارهای شبکه های اجتماعی
نمونه کارهای طراحی لوگو و گرافیک
نمونه کارهای موشن گرافیک های خلاقانه
عکس و فیلم - نمونه کار
نمونه کارهای ایونت آژانس نیلا